پرتابهای است که با نیروی عکسالعمل ناشی از خروج گاز (معمولاً ناشی از سوختن سوخت) حرکت میکند. در موشک ماده اکسیدکننده نیز به همراه سوخت حمل میشود و سوختن سوخت در آن نیاز به اکسیژن هوا ندارد. از این نظر موشک با راکت و فشفشه فرق دارد.
موشکها از نظر سوخت به دو دسته موشک با سوخت مایع و موشک با سوخت جامد تقسیم میشوند.
انواع موشک ها
موشک های بالستیک
موشکهای اتمی
موشکهای فضایی
موشکهای ضد ماهواره
موشکهای لیزری
موشکهای شیمیایی، میکروبی، صوتی،...
موشکهای دوربرد زمین به زمین
موشکهای میانبرد زمین به زمین
موشکهای برد نزدیک زمین به زمین
موشکهای دوربرد دریا به زمین
موشکهای میانبرد دریا به زمین
موشکهای برد نزدیک دریا به زمین
موشکهای زمین به دریا
موشکهای زمین به هوا
موشکهای زمین به فضا
موشکهای دریا به دریا
موشکهای دریا به هوا
موشکهای هوا به هوا
موشکهای هوا به دریا
موشکهای هوا به فضا
موشکهای جنگ شهری
موشکهای ضدتانک
موشکهای ضدزره
موشکهای ضدهوایی
موشکهای دفاع هوایی
موشکهای دفاع دریایی
موشکهای دفاع فضایی
موشکهای زیردریایی
موشک بالیستیک
نوعی موشک است که پس از پرتاب و بهپایان رسیدن سوخت آن، اصلاً هدایتپذیر نیست و صرفاً بر پایه قوانین پرتابهها یا بالیستیک به سوی هدف میرود.تمام موشکهائی را که هدایت شونده نیستند میتوان موشک بالیستیک نامید، چه موشک مدل برای تفریح و تحقیق باشد و چه موشکهائی که فضاپیماها را به فضا میبرد، ولی اصطلاح موشک بالیستیک معمولاً معنای نظامی دارد و در مورد موشکهائی که مواد منفجره و بمب حمل میکنند بکار میرود.
نخستین موشک بالیستیک و-۲ آلمان بود که در جنگ جهانی دوم بکار رفت.موشک طرح شوروی اسکاد-ب که انواع آن در جنگ ایران و عراق از هردو طرف بکار گرفته شد یکی از مشهورترین موشکهای بالیستیک با برد متوسط است.موشک بالیستیک دوربرد یا قارهپیما با چندین کلاهک اتمی قدرتمندترین و مخربترین سلاح کشتار جمعی موجود در جهان است. آمریکا، روسیه، قزاقستان، اوکراین، بریتانیا، فرانسه و چین از این سلاح دارند.
موشکهای کروز
موشک کروز
نوعی هواپیمای بیسرنشین هدایت شونده است که مسیر آن تا رسیدن به هدف قابل تغییر و هدایت است. در اغلب موشکهای کروز در واقع از نوعی موتور جت استفاده میشود و بنابر تعریف نمیتوان به آنها موشک گفت.هدایت موشکهای کروز امروزی توسط کامپیوتری که در آنها قراردارد انجام میشود. در این کامپیوترها مدلی از زمین و پستی و بلندیهای آن تا هدف وجود دارد و موشک کروز با استفاده از سیستم موقعیتیاب ماهوارهای (مانند جیپیاس) و با حرکت در نزدیکی زمین و تغییر مکرر ارتفاع و مسیر خود به هدف میرسد.ردیابی و انهدام موشکهای کروز با کلاهک اتمی به دلیل پرواز نزدیک به زمین برای سیستمهای ردیاب و رادار مشکل است و به این دلیل جزو سلاحهای هستهای استراتژیک محسوب میشوند.
موشک کروز برای مخفی ماندن از دید سیستمهای راداری دارای دوخصوصیت است:
1 - سطح مقطع راداری کمی دارد که ردیابی آن را برای سیستمهای ضدموشکی راداری مشکل میکند.
2 - به خاطر استفاده از موتور توربوفن، حرارت کمی تابش میکند و در نتیجه امکان قفل حرارتی روی آن نیز کم است.
تعریف موشك كروز
موشك های كروز مانند هر سلاح دیگری، محصول تكنولوژی زمان خود می باشند كه در طول زمان تغییر و توسعه بسیاری یافته اند. از همین رو آنچه كه 50 سال بیش به عنوان موشك كروز خوانده می شد با آنچه كه امروز به عنوان موشك كروز شناخته می شود، به لحاظ عملكردی، تفاوت های بسیاری دارد. به همین جهت ارائه یك تعریف جامع و مانع از این وسیله،به سادگی امكانپذیر نبوده و تعاریفی هم كه در مراجع مختلف ارائه شده، یكسان نیستند. با این وجود بر اساس گرههای تكنولوژیكی و نیز ماموریت و انتظاری كه از چنین وسیله ای می رود، اجمالا یك موشك كروز را می توان بصورت زیر تعریف نمود:
وسیله پرنده ای بدون سرنشین كه از یك یاچند پیشران هوازی استفاده كرده، با بهره گیری از نیروهای آیرودینامیكی و غلبه بر جاذبه زمین، بیشتر مسیر پروازی خود را به صورت كروز طی می نماید. این وسیله كه در تمام طول مسیر هدایت می شود، ماموریت دارد تا محموله ای را به نقطه ای از پیش تعیین شده برساند. با این توصیف، موشك های معروفی نظیر Exocet فرانسوی و نیز HY-2 Silkworm چینی كه از موتور راكت به عنوان پیشران استفاده می كنند در دسته بندی موشك های كروز نمیگنجند.
برد موشك های كروز، محدوده وسیعی را پوشش می دهد، به طوری كه برد برخی از موشكهای كروز كمتر از 50 كیلومتر و برد انواعی از آن به پیش از چندین هزار كیلومتر می رسد.
انواع موشك های كروز
موشك های كروز را می توان به دو دسته تقسیم بندی نمود:
1 - موشك های كروز ضد اهداف زمینی Land Attack Cruise Missile (LACM)
2 - موشك های كروز ضد كشتی Anti- ship Cruise Missile (ASCM)
جایگاه موشك های LACM از لحاظ تكنولوژی به كار گرفته شده در آنها بالاتر از موشك های ASCM است به طوری كه این موضوع باعث شده تا كشورهای تولید كننده موشك های LACM محدود به ایالات متحده، روسیه و فرانسه باشند. حال آنكه كشورهای صاحب تكنولوژی موشك های ASCM محدوده وسیع تری را شامل می شوند (حدود 12 كشور) .
البته دسته بندی های دیگری نیز می توان از این موشك ها ارائه داد كه عبارتند از:
الف) از لحاظ محموله
سرجنگی هسته ای
سرجنگی شیمیایی یا بیولوژیكی
سرجنگی معمولی
سیستم های فریب راداری
رادارها و سیستم های مراقبت و شناسایی
ب) از لحاظ اهمیت و میزان تعیین كنندگی درجنگ
- انواع دور برد استراتژیك كه غالبا علیه اهداف ثابت زمینی مثل سیلوهای پرتاب موشك های بالستیك بین قاره ای، تاسیسات زیر بنایی، تاسیسات كنترل و فرماندهی و مانند آن به كارگرفته می شوند.
- انواع تاكتیكی با برد كمتركه عموما دارای سرجنگی معمولی بوده و علیه اهداف متحرك روی خشكی و دریا هم استفاده می شوند.
ج) از لحاظ برد(طبقه بندی امریكایی )
- short Range
Medium Range
Intermediate Range
Long Range
تاریخچه موشك های كروز
موشك كروز با تعریف امروزی اولین بار توسط آلمان ها درجنگ جهانی دوم علیه مناطقی در جنوب شرقی انگلیس به كارگرفته شد كه از سایتهای واقع درفرانسه به سمت هدف پرتاب میشد. این موشك با عنوان (V-1) در مدت زمان بسیار كوتاهی در حین جنگ دوم جهانی توسعه یافته و به تولید انبوه رسید. آلمان ها در طی چند ماه با بیش از 5000 فروند ازاین موشك ها لندن را مورد هدف قرار دادند. این موشك در آن زمان ازیك موتور پالس جت برای پیشرانش بهره می گرفت و سیستم هدایت و ناوبری ضعیفی داشت كه دلیل اصلی در پایین آمدن احتمال برخود این موشك با هدف بود، به طوری كه طبق برخی گزارش ها تنها حدود سی درصد از این موشك ها در محدوده هدف فرود می آمدند.
موشك V-1 به شكل گستردهای در جنگ جهانی دوم مورد استفاده واقع شد:
از زمان پرتاب این موشك ها توسط آلمانها، آمریكاییها تحقیقاتی را برای شناسایی این سیستم تسلیحاتی آغاز نمودند تا اینكه دراواسط سال 1944، نیروی هوایی موفق به دستیابی به بقایای یكی از این موشك ها شد كه ظاهرا سقوط كرده و عمل نكرده بود. طی مدت بسیار كوتاهی (17روز) با استفاده از مهندسی معكوس، نمونه ای از این موشك در امریكا ساخته شد و پس از تستهای اولیه بواسطه شرایط جنگی آن زمان، برای تولید انبوه این وسیله پرنده به تعداد 75000 فروند برنامه ریزی هایی صورت گرفت. بانرخ تولید روزانه چند صد فروند سرانجام سفارش تولید 12000 فروند صادر شد كه به پایان یافتن جنگ پس از تولید هزار و چهارصدمین فروند، روند تولید این موشك متوقف گردید.
هدایت به كار گرفته شده درV-1 بسیار ساده بود. در V-1 موتور موشك پس از یك زمان از پیش تنظیم شده خاموش میشد و با خاموش شدن موتور، موشك وارد دایو شده و بدین ترتیب به هدف برخورد می نمود. این سیستم دقت بسیار كمی را برای موشك به همراه داشت. از اینرو امریكاییها درصدد اصلاح و تغییر آن برآمدند و برای این منظور دراوایل سال 1945 آزمایش این موشك را با یك سیستم هدایت از طریق فرمان رادیویی آغاز نمودند. اگر چه با این سیستم دقت این موشك ها به میزان قابل توجهی افزایش یافت ولی همچنان خطای موجود زیاد و در بهترین شرایط درحدود 400 متر به ازای 160 كیلومتر برد موشك بود.
این موشك ها خیلی زود از خدمت خارجی گردید و انگیزه و مبنای توسعه موشك های كروز درآینده شد. به عنوان مثال از نتایج حاصل از تست های این موشك مستقیما در توسعه موشك های كروز بعدی امریكایی یعنی RGM-6 Regulus� بهره گرفته شد. در اواخردهه 40 ونیز دهه 50 برنامه موشك های كروز به عنوان یك سلاح تاكتیكی در ایالات متحده دنبال میشد. در این دوره با توسعه موشك هایی نظیر Regulus ,Matador ,Mace ,Snark، موشكهای كروز به خصوص در زمینه هدایت و پرتاب به تدریج توسعه یافتند. ولی همچنان علی رغم پیشرفت های صورت گرفته، مساله هدایت به عنوان یك عامل محدود كننده در این موشك ها مطرح بود. در دهه 60تمركز بر روی موشك های بالستیك، موشك های كروز را به حاشیه برد و این موضوع به طور مضاعف توسعه موشك های كروز را تحت الشعاع قرار داد. البته باید توجه داشت كه آنچه در موشكهای كروز اولیه مطرح بود، ساخت یك هواپیمای بدون سرنشین بود كه بتواند صرفا یك سرجنگی (غالباَ یك كلاهك هسته ای) را تا نقطه هدف حمل نماید و قابلیت هایی كه امروزه از یك موشك كروز انتظار میرود در این دوره زمانی مطرح نبود.
موشك های كروز توسعه یافته تا پیش از دهه 50 میلادی، عمدتا شباهت زیادی به هواپیماهای هم دوره خود داشته و دارای ابعاد بزرگی بودند و همانگونه كه پیشتر نیز گفته شد در زمینه هدایت با مشكلات اساسی مواجه بودند. این مشكلات در كنار سایر موانع تكنولوژیك در راه توسعه این نوع موشكها منجر به وقفهای حدودا ده ساله درتوسعه آنها گردید. این امر كه به ویژه در تاریخچه رشد و توسعه موشك های كروز در ایالات متحده به خوبی نمایان است، مقارن با دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی بود. در این دوره زمانی سرمایه گذاری سیستمهای تسلیحاتی بر روی موشكهای بالستیك قاره پیما متمركز گردید.
در جنگ ویتنام، پدافند هوایی و موشك های سطح به هوایی كه نسبتا موفق هم عمل می كردند، باعث شدند تا نیروهای امریكایی به تدریج به نوعی پرنده بدون سرنشین كه قابلیت انجام عملیات شناسایی، فریب راداری و مانند آن را داشته باشد احساس نیاز كنند. به همین دلیل برنامه طراحی و ساخت یك RPV كه هدف آن عمدتاَ فریب رادارهای دشمن به منظور تسهیل در پرواز بمب افكن های خودی بر فراز مناطق هدف و بمباران این مناطق بود، آغاز شد. كمی بعد امریكاییها دریافتند كه از چنین وسیله ای كارهای دیگری نیز ساخته است، بطوریكه از آن می توان به عنوان یك سلاح موثر نیز استفاده نمود. وسیله ای كه بتواند در ارتفاع كم و درنزدیكی سطح زمین پرواز كرده و RCS كمی هم داشته باشد به سختی توسط رادارهای زمینی و هوایی دشمن شناسایی شده و احتمال رهگیری آن توسط موشكهای پدافند هوایی دشمن بسیار كم می شود، بدین جهت قادر خواهد بود تا اعماق خاك دشمن نفوذ كرده تاسیسات ارزشمند دفاعی و پا زیر بنایی دشمن را هدف قرار دهد. امریكایی ها توجه خود را معطوف به این نكته كرده واین بار با نگاهی تازه به این سیستم تسلیحاتی، برنامه های جدیدی را برای توسعه موشك های كروز با چنین قابلیت هایی آغاز نمودند.
این امر مقارن با اوایل دهه 70 میلادی بود. در این زمان بسترهای تكنولوژیكی لازم برای توسعه چنین سلاح هایی هم فراهم شده بود و تكنولوژی های در دسترس و تازه توسعه یافته، اجازه طراحی و ساخت چنین موشك هایی را به برنامه ریزان وزارت دفاع امریكا می دادند. بدین ترتیب موشك های كروز به عنوان سلاح های استراتژیك مورد توجه قرار گرفتند.
جالب توجه است كه در هر دوره زمانی، تكنولوژی های موجود در دسترس و بالانس این تكنولوژیها، صاحب تكنولوژی را به سمت نوع خاصی از سلاح سوق می دهد و به طور كلی یكی از عوامل تغییر سلاح های استراتژیك و تعیین كننده، تكنولوژی و توانمندی های فنی و برتریهای تكنولوژیك است. در محدوده زمانی مورد بحث ما نیز توسعه موتورهای توربینی كم حجم با قابلیت اعتماد بالا، ئنسبت تراست به وزن بالا، مصرف سوخت كم، دمای پایین گازهای خروجی و نیز روشها و سیستمهای پردازش و ذخیره اطلاعات، در كنار روش های نوین هدایت و نیز كوچك شدن تجهیزات الكترونیكی و اویونیكی لازم در ایالات متحده از یك سو و از سوی دیگر پیشرفت پدافندهای هوایی شوروی (سابق) و توان بازدارندگی آنها علیه بمب افكن استراتژیك ایالات متحده یعنی B-52 و رشد سیستم های راداری این كشور باعث شد تا این موشك ها به عنوان سلاح هایی استراتژیك مورد توجه قرار گیرند.
موشكهای Matador و Mace به دلایل سیاسی و استراتژیك خیلی زود بازنشسته شدند:
در این مقطع زمانی (اوایل دهه هفتاد)، مزایای موشك های كروز نظیر پنهانكاری و قابلیت نفوذ تا عمق خاك دشمن، در كنار هزینه های نسبتا كم تحقیقات و توسعه و پایین بودن قیمت نهایی هر فروند (در مقایسه با سیستم های تسلیحاتی جایگزین) و... آنچنان مورد توجه قرار گرفت كه باعث شد در آن مقطع پروژههایی نظیر بمب افكن دور برد و پنهانكار 1- B به نفع پروژه موشك های كروز كنار گذاشته شوند. در این دوره، پروژه های نظیر ALCM كه یك موشك LACM است و نیز Harpoon كه یك موشك ASCM است درایالات متحده آغاز شدند وكمی بعد موشك Tomahawk نیز به آنها اضافه شد.
توسعه این موشكها در دهه 80 نیز ادامه یافت، اما ابتدای دهه 90 نقطه عطفی در تاریخ موشك های كروز به شمار می رود. استفاده از این موشك هادر چندین عملیات نظامی كه علیه عراق صورت گرفت، باعث شد تا این موشك ها از طرف سایر كشورها به شدت مورد توجه قرار گیرند. و شاید همین موضوع یكی از علل كشیده شدن كشورهایی نظیر چین، آلمان، سوئد، ایتالیا، اسرائیل، آفریقای جنوبی و انگلستان به سمت توسعه چنین سیستم های آفندی بوده باشد.
به طور كلی موفقیت موشك های كروزی نظیر Tomahawk در سلسله جنگ هایی كه در دهه 90 و دو، سه سال پس از آن رخ داد، علاقه كشورهای مختلف را به دستیابی به موشك های كروزی از این دست تحریك كرده است، به طوریكه بازار این موشك ها در سال 2015 (كه توسط یك سازنده غربی تسلیحات تخمین زده شده) چیزی حدود 7000/6000 �فروند می باشد (بدون احتساب مواردی كه روسیه، چین و ایالات متحده وارد خدمت كرده ویا سفارش خواهند داد).
No comments:
Post a Comment